طرز آب کردن یخ
الان در حالی که دلم پر از کبابه اومدم اینجا و این سگ پدر سگ که از صبح تنها بوده و الان هی میره ده ثانیه یک بار عروسکش رو میاره که من به زور از دهنش بکشم بیرون و پرت کنم یه جایی که بلکه بیشتر از ده ثانیه طول بکشه برگشتنش به تنها چیزی که میتونم فکر کنم طرز تهیه کباب ماهیتابه است....من خیلی رو این موضوع کار کردم...یادمه یه بار قدیما خورش قیمه رو اینجا نوشتم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت...پیش خودم گفتم تا زبونم باز شه فعلا یه خورده دستور آشپزی بنویسم اینجا....یه نکته مهم کباب ماهیتابه اینه که پیازش رو که رنده میکنین آبش رو بگیرین حتما وگرنه مزه کباب ماهیتابه های مامانتون رو میگیره که گرچه میدونم که خیلی دوستش دارین ولی کبابش خدایی خوشمزه نبوده...من از یه رنده ای استفاده میکنم که پیاز رو ریز میکنه ولی آبش رو درنمیاره...ولی خوب میشه از همین رنده معمولی ها هم استفاده کرد بعد پیاز رو چلوند و آبش رو یا دور بریزین یا بزارین برای یه غذایی که آب پیاز میخواد مثل کباب فیله...یا اگه اصرار داشتین که آبش رو دور نریزین میشه به کل مایه یک کمی پودر سوخاری اضافه کنین که آب پیاز رو جذب کنه و انگار نه انگار بشه...بعد نکته مهم بعدی اینه که گوشت یک ساعتی با پیاز معاشرت کنه که البته میتونین خیلی هم سخت نگیرین مثلا من خودم اکثرا وقت نمیکنم بشینم اینا معاشرت کنن و با هم کنار بیان...بعد بهش نمک (برای هر صد گرم به اندازه یک پیمونه برنج) فلفل، کاری، پودر پاپریکا، تخم گشنیز، زرچوبه و یه سبزی معطر مثل آویشن یا جعفری خورد شده و یک قاشق رب اضافه کنین و حسابی بهم دیگه فشارشون بدین ...از اون طرف هم که برنج دودی رو گذاشتین رو گاز و یه بوی کدبانوگری حسابی خونه رو پر کرده...یه ماهیتابه میزارین روغن میریزین توش .ترجیحا روغن کنجد که خودش لامصب مثل بقیه روغنا نیست که به چیزی کاری نداشته باشه و فقط کار خودشو بکنه، مزه غذا رو هم واستون یه لول به آسمون نزدیکتر میکنه، مخلوط رو به شکل گوله برف در میارین و بعد کف دستتون بهش شکل میدین...من خودم گرد درست میکنم ...مامانم دراز...خلاصه میچینین کنار هم تو ماهیتابه و زیرش رو روشن میکنین با شعله زیاد...یک طرفش که حسابی برشته شد برمیگردونین و گوجه ها رو نصف میکنین و لای گوشتا جا میدینش و بعد یه لیوان آب جوش که توش یک قاشق رب و یک قاشق آبلیمو حل شده رو بعد از اینکه مطمئن شدین که اون طرف گوشتا هم برشته شده میدین روش و درش رو میزارین تا باز نکته هایی که باقی مونده رو با هم دیگه حل و فصل کنن و شعله رو هم کم میکنین....دیگه تا آب اینا تموم بشه برنج هم که بوش تا الان دیونه تون کرده پخته و می تونین با افتخار قابلمه و ماهیتابه عزیز رو بکوبین وسط میز و به همه نشون بدین که اینجا رئیس کیه...بعله
این سگه هم بهش محل ندادم قهر کرده رفته جلو در خونه خوابیده...امیر میگه زنگوله پای تابوتمون شده...حیوونی بچه هیشکی حوصله نداره باهاش بازی کنه...اینم مگه چی میخواد از دنیا...حاضره یک ساعت سر پا وایسه که ما در حالی که خوابیدیم رو مبل نازش کنیم
فکر کنم زبونم داره باز میشه کم کم....مثل این وبلاگهای مامانا احتمالا منم از این به بعد از این دخترمون بیشتر مینویسم...بچم خیلی ضعیفه ...تقریبا هر شنبه مریض میشه...چون ما پنجشنبه جمعه ها بهش بیشتر میرسیم و نقش خاله خرسه رو براش بازی میکنیم...هر دفعه که میریم میوه و سبزی میخریم فرداش این اسهال شده...چند وقت پیش که معلوم نیست چی کارش کرده بودیم که خون میرید بدبخت....حالا اون بالا بهتون طرز تهیه کباب رو گفتم دهنتون رو آب انداختم ...گفتم اینم تعریف کنم که حالتون بهم بخوره بی حساب بشیم...هیچی دیگه من صبح داشتم میرفتم سر کار امیر اوردش بیرون که کارشو بکنه دیدیم خون میاد ازشا ولی یهو دیدیم ضبط ماشین رو هم دزد برده حواسمون پرت شد...بعدش امیر اومده بوده بالا و یک ساعت بعد دیده بوده بچم زیر مبله و رو خون خودش خوابیده...هر چی گفته بیا بیرون بهت جایزه بدم بریم ددر و این حرفا که اگه حالش خوب بود پریده بود رو سرش ولی از جاش جم نخورده بود ...بعد که به زور کشیدتش بیرون سرش بیحال افتاده یه ور....الهی من بمیرش براش...خلاصه بردتش بیمارستان و یه قرص دادن خوب شد...یه قرص هم که نه...یک پنجم قرص...داروخانه ای احمق خلاقیت زده بود به امیر گفته بود قرص رو حل کنین تو 5 سی سی آب بعد یک سی سی بهش بدین...امیرم خداییش خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود...ولی فکر کنین قرص سگ که خدا رو شکر تو ایران نیست اصلا...قرص انسانی رو که مزه ان میده با آب قاطی کنی بدی به سگ بدبخت....دفعه اول که تند تند زبونش رو تکون میداد و جلو دهنش یه عالمه کف نارنجی درست شده بود آخه قرصه نارنجی بود بعد سرش رو تند تکون میداد کفا میریخت به در و دیوار خونمون .... امیر به من گفته بود سرش رو بگیرم که نتونه تکون بده و خودش تند تند با دستمال کفها رو پاک میکرد ولی من خنده ام میگرفت ولش میکردم اونم تند تند کف میپاشید به سر و کله مون و امیر سرم داد میزد و من بدتر از خنده ولو میشدم رو زمین...آخه بهم میگفت مثل اینه که یه بمب دادن دستت گفتن مواظب باش بعد تو میگی هر هر هر بمب رو ول میکنی رو زمین...وای خدا اینو که با عصبانیت گفت من دیگه کلا غش کردم رو زمین...بعدش مامانم یادمون داد که دهنش رو باز کنیم و قرص رو بزاریم ته دهنش بعد با سرنگ آب بریزیم تو حلقش که فکر کنم بچه دارا این کار رو بلدن...خلاصه مشکل حل شد...همین دیگه من رو ول کنین تا صبح از بچه ام واستون حرف میزنم...فعلا برم به آب پرتغال لیمو شیرین درست کنم بدم دست این شوهرمون وگرنه الان اینم قهر میکنه میره جلو در میخوابه... حالا بیا و درستش کن